کاتلین راین در سال ۱۹۰۶ در اسکس دیده به جهان گشود. او سروده سرا و منتقدی فرهیخته بود که کارهایش رنگ فلسفی ژرفی داشت. به هنگام جنگ جهانی نخست او بخش مهینی از زندگانی خودرا در نورثامبرلند سپری کرد، جائی که با بسیاری از ترانهها و سرودههای بومی اسکاتلند آشنا شد. او از روزگار نو جوانی گرایش به دین داشت، و در دبیرستان ایلفورد، جایی که پدرش دبیر بود، با کارهای شکسپیر و وردزورث آشنا شد. وی سپس به دانشگاه کمبریج رفت و در سال ۱۹۲۹ پس از پایان آموزش کارشناسی در کمبریج، با سرودهسرا و داستاننویس هیو سایکس دیویس Hugh Sykes Davies به همسری درآمد، اما به زودی این پیوند گسست و او هیو را از برای همسری با سرودهسرای دیگری به نام چارلز ماج Charles Madge رها کرد و با او دارای دو فرزند شد و سپس با گاوین ماکسول Gavin Maxwell، در پیوند شد. پیوندی که از برای همجنسگرایی گاوین راه به جائی نداشت.
کاتلین نخستین کتاب سرودههای خود را در سال ۱۹۴۳ در سیوپنج سالگی به چاپ رسانید. "سنگ و گل" Stone and Flower دربرگیر شماری از سرودههای او در ۱۹۳۵ بود که در سنجه با برخی از سرودهسرایان همروزگار خود جهانی رمانتیک و رویاییتر را نشان میکرد و جهان او بیشتر همسان جهان ییتس Yeats و بلیک Blake بود تا جهان اودن Auden و یا اسپندر Spender. در دههي ۱۹۴۰ او به کیش کاتولیک رم گروید اگرچه در پساتر از آن پشیمان شد.
راین دو گردآورد دیگر از سرودههایش را در دهه ۱۹۴۰ به چاپ رسانید،"زندگی در زمان" Living in Time که در سال ۱۹۴۶ منتشر شد و غیبگو The Pythoness در سال ۱۹۴۹ بیشتر کارهای او نشاندهنده پیوند شومباری ست که او با ماکسول داشت و هنایش آن را در زندگینامههایی که در پساتر نوشت بررسی نمود. این پیوند نافرجام او را تا پایان زندگی تنها گذاشت که از برای آن خویشتن را به سختی سرزنش مینمود، نودش پشیمانی که پس از درگذشت ماکسول در سال ۱۹۶۹ از بیماری سرطان بس بیتابانهتر شد. در سال ۱۹۶۵ گردآوردی به نام "تپه توخالی و سرودههای دیگر" The Hollow Hill and Other Poems را منتشر کرد و چند سال پس از آن "شش رویا" Six Dreams منتشر شد. کاتلین رین در سال ۲۰۰۳ در لندن در ۹۵سالگی، پس از یک تصادف، درگذشت.
من شیدایم پس هستم
چون من دلباختهام
خورشید بر من پرتو زرین زندگی را میپاشد
زر و سیماش را میفشاند به روی دریا
چون من دلباختهام
زمین بر فراز بادهای دوک اختران
از شوری بهپاشده در پاکوبیند
چون من دلباختهام
ابرها درمینوردند بر فراز بادها در گسترهی آسمانها
آسمانهای گسترده و زیبا، نیلفام و ژرف
چون من دلباختهام
بادها میتوفند بر بادبانهای سپید
بادها میوزند بر فراز بسترگلها، بادهای دلکش میوزند.
چون من دلباختهام
سرخسها سبز میشوند و سبز میشود علفزار و سبزمیشود
درختان بلورین در پرتو آفتاب
چون من دلباختهام
چکاوکها از روی علفزار پرواز میکنند
وهمه برگها آکندهاند از پرندههای ترانهخوان
چون من دلباختهام
هوای تابستانی میلرزد با هزار بال
هزاران دیدهی نگیننشان سوزانند در روشنائی
چون من دلباختهام
صدفهای رنگارنگ روی ماسهها
به ریختی پیچیده و ظریف همچو اندیشه میشوند
چون من دلباختهام
در پهنهی آسمان گذاری هست ناپیدا
پرندهها از آن گذار، راه سفر میگیرند ، خورشید و ماه
وهمهی اختران شب از آن راه به سفر میروند
چون من دلباختهام
رودخانهئی هست که در همه درازای شب روانه ست
چون من دلباختهام
همه شب رودخانه میریزد به خواب من
دههزار هستی زنده غنودهاند در آغوش من
و بیدار در خواب، همه روانهها آرمیدهاند
Amo Ergo Sum
Because I love
The sun pours out its rays of living gold
Pours out its gold and silver on the sea.
Because I love
The earth upon her astral spindle winds
Her ecstasy-producing dance.
Because I love
Clouds travel on the winds through wide skies,
Skies wide and beautiful, blue and deep.
Because I love
Wind blows white sails,
The wind blows over flowers, the sweet wind blows.
Because I love
The ferns grow green, and green the grass, and green
The transparent sunlit trees.
Because I love
Larks rise up from the grass
And all the leaves are full of singing birds.
Because I love
The summer air quivers with a thousand wings,
Myriads of jewelled eyes burn in the light.
Because I love
The iridescnt shells upon the sand
Takes forms as fine and intricate as thought.
Because I love
There is an invisible way across the sky,
Birds travel by that way, the sun and moon
And all the stars travel that path by night.
Because I love
There is a river flowing all night long.
Because I love
All night the river flows into my sleep,
Ten thousand living things are sleeping in my arms,
And sleeping wake, and flowing are at rest.
— Kathleen Raine (1908-2003)
“Amo Ergo Sum” in The Year One,
https://arlindo-correia.com/140704.html
Lament
Those crags in childhood that I used to climb?
Hidden, hidden under mist is yonder mountain,
Hidden is the heart.
A day of cloud, a lifetime falls between,
Gone are the heather moors and the pure stream,
Gone are the rocky places and the green,
Hidden, hidden under sorrow is yonder mountain,
Hidden, hidden.
O storm and gale of tears, whose blinding screen
Makes weather of grief, snow's drifting curtain
Pall s th'immortal heights once seen.
Hidden, hidden is the heart,
Hidden, hidden is the heart.